بی تو مهتاب شبي باز ازآن كوچه گذشتم!
همه تن چشم شدم خيره به دنبال تو گشتم!
شوق ديدار تو لبريز شداز جام وجودم!
شدم آن عاشق ديوانه كه بودم!
درنهان خانه جانم،گل ياد تودرخشيد!
باغ ضد خاطره خنديد!
عطر صد خاطره پيچيد!
يادم آمد كه شبي باز ازآن كوچه گذشتيم!
پرگشوديم ودرآن خلوت،دل خواسته گشتيم!
ساعتي برلب آن جوي نشستيم!
تو،همه راز جهان ريختي در چشم سياهت!
من همه محو تماشاي نگاهت...!
آسمان صاف و شب آرام!
بخت خندان و زمان رام!
نظرات شما عزیزان:
|